یکی بود....
یکی نبود؟؟؟؟
نه.یکی بود با دونفرم بود!!
هه!لعنتی!!
من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی
ومحکم درآغوشم بگیــری
و شیطنت وارببوسیم
و من نگذارم!
عشق من،بوسه با لجبازی ، بیشتر می چسبد!
قوی ترین زن جهان هم که باشی...
وقت هایی هست ...
که دستی باید لمس ات کند...
تنی ...
تنت را داغ کند...
و لبی...
طعم لبت را بچشد ...
مستقل ترین زن جهان هم که باشی...
وقت هایی هست...
که دلت پر میزند برای کسی که برسد و بخواهد...
که آرام رانندگی کنی ...
و شام ات را نخورده روی میز نگذاری و بروی...
مسافرترین زن دنیا هم ...
دست خطی می خواهد که بنویسد برایش...
" زود برگرد "...
بودنت را دوست دارم
وقتی پنجه در کمرم حلقه میکنی
وبه اغوشت سفت مرا می فشاری
ووادارم می کنی
که به هیچ کس فکر نکنم
جزتو...
خیلی حس خوبیه که کسی که تموم دنیاته
کنارت باشه وبگه که دوستت داره و باهم خوشحال
باشین وکنار هم غم ها رو فراموش کنین.....
تجربه کردم که میگم........
چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی
یکی که بهش اعتماد داری
بهت اعتماد داره
از دلتنگی هاش برات میگه
از دلتنگی هات براش میگی
... آروم میشه
آروم میشی
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه
حتی وقتی باهاش قهری.....!









چه جالب ...
تولحظه های داغونی ؛
فقط یه نفرمیتونه آرومت کنه ،
اونم کسیه که داغونت کرده ... !